ان ال پی NLP یا قانون جذب ؟

در اغلب دوره های ان ال پی NLP   در بحث هدفگذاری سئوالات متعددی برای شرکت کنندگان پیش می آید که یکی امروز قصد داریم به یکی از آنها پاسخ دهیم. سئوال این است که آیا ان ال پی نیز همانند قانون جذب عمل می کند؟ قبل از اینکه به این سئوال پاسخ بدهم اجازه بدهید هر یک از موارد فوق را تعریف کنم.

در ابتدای مقاله عرض می کنم که در اینجا قصد دفاع یا انتقاد از مکتب خاصی را ندارم و در پی سئوالات کاربران محترم تصمیم گرفتم ابعادی از این دو شبه علم را بررسی کنم و در پایان قضاوت با شما خواهد بود.

قانون جذب چیست؟

همانطور که از اسم این قانون پیداست، هنگامی که انسان به یکی از موارد و اتفاقات اطراف خود توجه زیادی داشته باشد و ناخودآگاه به آن متمرکز شود، از طریق کائنات و قوانین حاکم بر جهان به آن می رسد. توجه فرمایید که در این قانون به خواسته و تمرکز تاکید شده است نه افکار. از اینرو اگر تمرکز ما بر روی مشکلات باشد و نخواهیم که با آنها روبرو شویم، چون بر روی آنها تمرکز کرده ایم پس روزی آنرا ملاقات می کنیم.

داستان قانون جذب از زمانی جدی تر شد که فیلمی به نام راز ساخته شد و در آن دانشمندان و محققان پرده از این راز ذهن انسان و نظام هستی برداشتند که چگونه می توان به خواسته های خود رسید و انسان موفقی شد. اما مسئله ای که در سالهای بعد این قوانین را به حاشیه کشید، انتقال ناقص و اغراق آمیز آن توسط برخی نویسنده ها و مدرسین به مردم بود که در پی آن انسانها توقع خود نسبت به این قانون را بیش از پیش افزایش دادند و بدون در نظر گرفتن اصول کلی آن، شروع به تحریف آن کردند.

قانون جذب چیز جدیدی نیست و در بسیاری از مکاتب و ادیان نیز به آن اشاره شده است. همانطور که در آن تاکید بر افکار مثبت میشود و بیان می دارد که با فکر کردن به افکار مثبت و خوبی ها می توان انرژی مثبتی به کائنات ساطع کرد و پاسخ جهان نیز به ما همانگونه خواهد بود. در قرآن نیز آیه ای در همین زمینه وجود دارد ” فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره” مضمون آن بیان می دارد که اگر به اندازه ذره ای نیکی کنید، نتیجه آنرا خواهید دید و همینطور اگر ذره ای شر به عالم ساطع کنید نتیجه آنرا خواهید دید.

ان ال پی چیست؟

در تعریف NLP آمده است که بوسیله تغییر برنامه ریزی ذهن و ایجاد مسیرهای عصبی که منجر به رفتار جدید می شود، می توان به موفقیت دست یافت. در واقع در این متد ابتدا به نحوه شکل گیری رفتار و عادات پرداخته می شود و سپس با تغییر استراتژی فردی می توان نحوه زندگی خود را متحول ساخت.

یکی از مواردی که باعث ایجاد شبهه در نحوه عملکرد این قانون می شود این است که در تکنیک های هدفگذاری بر روی مشخص کردن هدف تاکید می شود و گفته میشود اگر خواسته شما شفاف و واضح نباشد، کائنات فرکانسی مبهم دریافت می کند و در نهایت نتایج ناخواسته را به شما باز می گرداند!! حال این سئوال پیش می آید که چگونه می توان تشخیص داد که چه هدفی را جذب کرده ایم؟ اگر به اهداف خود نرسیم، به ما گفته میشود حتما بر روی خواسته ها تمرکز نکرده اید و پیام اشتباه به کائنات داده اید و این یک نوع فرار به جلو برای مدرسین و توسعه دهنده های این قانون است.

بسیاری از افراد را دیده ام که اعتقاد دارند فقط تفکر برای موفق شدن کافی است و بقیه امور را کائنات به دوش می کشد. آنها باور دارند که قانون جذب از سه عامل درخواست، دریافت و پاسخ کائنات شکل گرفته است. اما باید دید آیا پاسخ کائنات بصورت مشخص به ما ارسال می شود و یا در قالب اتفاقات و شانس؟ از اینرو افراد زیادی در تشخیص روند اتفاقات زندگی دچار سردرگمی می شوند.

در تکنیک های هدفگذاری ان ال پی NLP فرد را بیشتر متوجه توانایی ها و استعدادهای خود می کنند تا پاسخ کائنات. اگر فرد در زندگی خود و روند موفقیت شکست خورد آنر ابه شانس و ارتعاش نادرست به جهان هستی ربط نمی دهند و باورها و عملکرد اشتباه خود فرد را عامل ناکامی می دانند. پس از این نظر ان ال پی کمی واقع گرایانه تر عمل می کند و بهانه های عدم موفقیت را از فرد می گیرد. بسیاری از افراد تلاش دارند ناکامی های خود را به جامعه، شانس، جهان هستی و… ربط دهند ولی در ان ال پی گفته میشود ” اگر کسی میتواند موفق شود، تو هم می توانی”.

نتیجه گیری

در این مطلب سعی شده است به زوایای مختلف هر دو متد ان ال پی NLP و قانون جذب پرداخته شود. اگر نقدی بر برخی جوانب یک روش میشود دلیل بر ناکارآمد بودن آن نیست بلکه وظیفه مدرسانی مثل بنده این است که کاربران را با متدهای مختلف تحول فردی آشنا کنند. ان ال پی نیز دارای نواقصی هست که در مقاله فوق به آن اشاره شد. باید توجه داشت تعصب به یک متد ما را از موفقیت باز می دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *